دیکشنری
داستان آبیدیک
kadi or kadee
kɑdi ɔɹ kɑde͡i
فارسی
1
عمومی
::
قاضی)درمیانعرب وترك وایرانی(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
K MEANS
K MEANS ALGORITHM
K MEANS CLUSTERING
K NEAREST NEIGHBOR
K NEAREST NEIGHBORS ALGORITHM
K RATION
K نزدیک ترین همسایه
K نزدیکترین همسایه
KAABA
KABBALA
KABUL
KABULI
KABYLE
KADARITE
KADE
KADI OR KADEE
KAE
KAFFEEKLATSCH
KAFFIR
KAFILA
KAFIR
KAFTAN
KAGO
KAIL
KAILYARD SCHOOL
KAINITE
KAISER
KAISERDOM
KAISERIN
KAISERISM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید